من راه را گم کرده ام
دیگر نشانی از صدای ستاره نیست.
یادم نبود آنگاه که میرفتیم بی مقصد
بی شمال بی جنوب
بی رویا
بی خیال
این راه را نباید جست.
باید میدانستم گرفتن راه آن ستاره
مرا به تو نخواهد رساند
باید برگردم تا آن درخت
لباسهایم را بر کنم.
راه را بی رویا باید پیمود
بی شمال
بی جنوب
بی خیال